سفارش تبلیغ
صبا ویژن

lasmod

چگونه نخبه شویم

    نظر

با توجه به درخواست مکرر دوستان مبنی بر ارائه یک سیر و برنامه مطالعاتی قوی و جامع الشرایط  برای سنین بین 15 تا 30 سال و چگونگی و روند مطالعه ، برنامه زیر را که بصورت تخصصی با خط دهی تحریکی ، ترغیبی ، عالمانه ، عاشقانه ، عارفانه و بصورت جامع الشرایط  تهیه گردیده و از نظر بسیاری از صاحبنظران گذارنده ام و خودم آنرا امتحان نموده ام و دوستانی هم که آنرا اجرا نموده اند نتایج بسیار خوبی گرفته اند ارائه می نمایم .

 

مطالعه11

قبل از شروع برنامه نکاتی را لازم به تذکر می دانم:

 

1- شما حتما باید انگیزه برای مطالعه داشته باشید وگرنه وسط برنامه خسته می شوید ، حقیر کاملا انگیزه بالایی داشتم با اینکه مشغله ام فراوان بود ولی هیچ وقت از زمان مطالعه ام نمی زدم .

**>

 

 

2- بدانید بعنوان یک بچه شیعه از کودکی تا مدرسه و دانشگاه و جامعه و محیط اطرافتان با شبهات و مشکلات فراوانی روبرو می شوید که برای مقابله با آنها اگر شالوده فکری تان قوی باشد کوه ها را جابجا می کنید این سیر مطالعاتی شالوده فکری تان را شکل می دهند.

 

 

 

3- برای مقابله با بسیاری از جریانات ضد شیعی و اسلامی و ایرانی باید به انواع علوم حداقل بصورت مقدماتی مسلط باشید تا تاثیر گذار و جریان ساز باشید . بطور مثال علامه شعرانی از یک یهودی زبان یهودی (عبری) را می‌آموزد که بسیار سخت بود تا خود کتاب عهدین تورات و انجیل را بخواند وکتابی نوشت به نام راه سعادت که از خود کتاب یهود و مسیحیت  استفاده کرده برای نقد  مسیحیت و یهودیت.  این کتاب در نوع خود بی نظیر بود. بسیاری از افراد نخبه را داریم که تأثیرگذار بودند ولی جریان تولید نکردند، اما امام خمینی(ره) ایجاد جریان کردند و دلیل موفقیت ایشان جامعیت این جریان در بعد فکری، فرهنگی و سیاسی است. مثلا امام نگفت که من فقط درس فقه می خوانم و به سیاست و عرفان و فلسفه کاری ندارم . بسیاری از بزرگان را داریم که جامع الشرایط هستند مانند علامه مصباح یزدی ، علامه حسن زاده آملی ، علامه جوادی آملی ،  آیت الله ضیایی و …… که در چندین علم مانند ریاضی ، طب ، فقه ، فلسفه ، نجوم ، و دهها علم دیگر هرکدامشان صاحبنظرند . هیچ یادم نمی رود زمانی را که در محضر آیت الله ضیایی در مشهد بودم در وسط درس طب شان به مطالعات آمریکا شناسی پرداخت و بطوری تخصصی مبحث را به پیش برد که دکتری علوم سیاسی و متخصص مسایل آمریکا باید بیایند جلوی ایشان زانو بزنند. حنما شنیده اید که هانری کربن استاد دانشگاه سوربن فرانسه که همزمان چند مدرک کارشناسی ارشد و دکتری داشت می آمد به شهر قم و جلوی علامه طباطبایی همچون شاگری متواضع دوزانو می نشست و کسب فیض می کرد

 

در شرح حال بسیاری از علمای قدیم داریم که طرف قبل از سن 20 سالگی مجتهد می شد و به بالاترین مدارج علمی می رسید حال چه شده که باید در سن بالای 50 سال به این مدارج رسید؟ به نظر استاد متفکر رحیم پور ازغندی سیر برنامه ریزی دانشگاه و حتی تا حدودی در حوزه اشتباه است و شخص به جای اینکه درسی را در 3 سال بخواند او را 12 سال در دانشگاه معطل می کنند تا به وی مدرک دکتری دهند . بنده هم این موضوع را قبول ندارم لذا با اشاره استاد این دروس را جهشی خواندم و این امر شدنی است . به ولله دانشگاه چیزی برای گفتن ندارد و صد رحمت به حوزه . لذا به شما دوست عزیز هم پیشنهاد می کنم همزمان چندین رشته را بخوانید و صاحبنظر شوید و به روال طبیعی جامعه توجه نکنید و سعی نمایید همیشه این سنت های دست و پاگیر را بشکنید .

 

 

 

4- جمله معروفی است که به عنوان مقدمه خدمتتان میگویم: «هر کار بزرگ همسایه رنج بزرگ است.»

 

اگر انسانِ بزرگ میبینیم، اگر کارِ بزرگ میبینیم، اگر محصولِ بزرگ میبینیم، یقین داشته باشیم که همه? اینها در سایه رنج بزرگ بوده اند. ملت های اندیشه ورز و فکور، بازیگر و نقشمدار هستند و ملت های غفلت زده، تماشاگر .

 

از مؤلفه های مهم مدیریت شخصی، مدیریت اجتماعی، مدیریت فرهنگی، مدیریت کلاس داری، مدیریت سیاسی ومدیریت بین المللی کلمه  P است. شما در همه تقسیم بندیهای وظایف مدیران، شیوه های اداره کلاس، طرح درساداره زندگی، اداره جامعه و… اول یک  P میبینید که همان Planning یعنی برنامه ریزی است. برای همین میگویند انسانِ با برنامه، انسان با کارنامه است و انسانِ بی برنامه، فاقد کارنامه است. و انسان بدون برنامه و فاقد کارنامه برج مراقبت زندگی ندارد و کسی که فاقد برج مراقبت زندگی است، ساکن سرزمینِ سوخته آرزوهاست : اگر میشد، کاش میشد، ای کاش، اگر میگذاشتند، اگر، اگر …..

 

هر انسان موفقی، محصول دو چیز است: فرصت و انتخاب. خداوند فرصتها را در اختیار همه یکسان قرار داده است. انتخابهای انسان، قیمتهای او را رقم میزند. این که انسان گاهی اوقات از کار، فعالیتهای علمی، فعالیتهای اجتماعی، تدریس، تعامل و حتی از درآمد خود راضی نیست به آن دلیل است که برنامه ریزی شده عمل نمیکند. آدمی باید زمان را به بند خود کشد و مهار کند و سوار بر آن شود؛ نه این که زمان بر گرد?? ما سوار شود. انسان این فرصت را دارد که سه برابر عمرِ فیزیکی و معمولی خود بهره گیری نماید.قرار نیست انسان در این دنیا راحت باشد. «لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی کَبَدٍ»: ما انسان را در رنج آفریدیم. در این دنیا دنبال راحتی نباش! زیرا امکانات، موفقیت و اراده را نمیسازد؛ بلکه این اراده است که امکانات را به وجود میآورد. موفقیت در هر کاری مستلزم تحمل رنج و مرارتهای بسیاری است که برای رسیدن به آن باید بهایش را پرداخت . روانشناسان جدید مثل ژوزف مورفی میگویند که یک فاصله ده هزار مایلی هم با قدم اول شروع میشود. یعنی انسان باید قدمی بردارد و آغازگر باشد. اصطلاحاً به این میگویند: «خود آغازگری» یا همان Starter ؛ یعنی استارتی بزنیم؛ اگر چه ممکن است مشکلی هم وجود داشته باشد.

 

در احوالات علامه امینی آورده اند که روزی در کتابخانه ای مشغول مطالعه بود پس از پایان کار کتابخانه مدیر آنجا علامه را نمی بیند و درب را قفل می کند و ایشان در آنجا محبوس می گردند ، علامه امینی هم آنقدر سرگرم مطالعه بود که از اذان مغرب تا حوالی اذان صبح حتی از سرجایش بلند نمی شود و مشغول مطالعه بود و با صدای اذان صبح متوجه وقت نماز می شوند .

 

 

 

الکساندر هامیلتون نابغه عصر خود : مردم می گویند تو نابغه هستی من از نبوغ خود خبر ندارم فقط می دانم شخص زحمنکش هستم . من در سراسر عمرم لقمه ای بدون کار و زحمت نخورده ام .

 

 

 

ادیسون: اولین معلمش فکر میکرد که او فرد نفهم و خنگی است و او را کودن خطاب می کرد. پدرش میگفت: تو یک نادانِ ابله هستی و مدیر مدرسه میگفت: تو به جایی نمیرسی. درحالیکه همین انسان210  اختراع انجام داد که یکی از آنها چراغ تنگستنی بود.بارها اتفاق می افتاد که دو روز یا سه روز از آزمایشگاه بیرون نمی آمد و چه بسا غذا خوردن را فراموش می کرد و به چند پاره نان خشکیده اکتفا می نمود .

 

 

 

نیوتن: بزرگترین متفکر تاریخ بشر، پایین ترین فرد در سطح مدرسه بود و در نوجوانی بسیار معمولی بود. اماپس از آن اتفاق بزرگ و بحث جاذبه، از او پرسیدند که نیوتن تو چرا به اینجا رسیدی؟ گفت: بر شانه غولها ایستادم. یعنی با انسانهای بزرگ و دانشمند نشست و برخاست کردم.

 

 

 

چگوارا انقلابی معروف کوبا: شبی برای یکی از مسئولین مملکتی امر مهمی پیش می آید که مجبور می شود نیمه شب به درب خانه چگوارا رفته و از محافظینش درخواست ملاقات با چگوارا را نماید . محافظین او را به خانه وی راه دادند و در اتاق انتظار می نشیند ، بعد از مدتی مشاهد می کند که چگوارا با حوله ای روی سرش ( از حمام برگشته ) و پیپ معروف کنار لبش و با چهره ای بشاش به اتاق آمده ، مسئول مملکتی با تعجب می گوید مگرشما نخوابیده بودید ، او می گوید من وقت برای خوابیدن ندارم ( توجه فرمایید که یک خصیت مارکسیستی چنین حرفی می زند در حالی که ما مسلمانها ….)

منبع:ma-delvapasim